کوروش کبیر و زرتشت قسمت دوم

نویسنده:

زرتشت و کوروش در اسطوره گرجی امیران و کورشا ( قسمت دوم)

چنانچه قسمت اول این مقاله را مشاهده نکرید ابتدا پیشنهاد می کنم قسمت اول را مطالعه کرده و دنباله این مقاله را همینجا مشاهده کنید

زرتشت و کورو ش در اسطوره گرجی امیران قسمت اول لطفا کلیک کنید

که این بلعیده شدن جای دیگر همان طور که در اسطوره امیران باقی مانده به صورت به حالت جاودانه به قید زنجیر گرفتار آمدن آنان تصویر گردیده است. گفتنی است در اساطیر پهلوی تهمور و په (تهمورث) تیز نظیر جمشید (همزاد درخشان، خورشید) فرزند ویونگیان (دور درخشنده به شمار رفته است.

گفتنی است تخمور و به از سوی دیگر معنی سگ پهلوان دم دراز را می دهد که در اسطوره گرجی امیران با همان کورشا (یعنی مربوط به شکارگر قوچهای وحشی جایگزین گردیده است .

دسته بندی : مشاهیر و شخصیت ها

خواهیم دید تهمور و په (تهمورث) از نظر تاریخی با تیگران ارامنه (لفظیعنی درنده تیز ) پسر جمشید / زرتشت قابل تطبیق است. گرچه از سوی دیگر در کل گرشاه (کیومرث) ، سیامک، فرواک ،هوشنگ، تهمورث و جمشید یعنی پیشدادیان اوستا چنانکه آرتور کریستن سن دانمارکی آن را دریافته است با پارالاتهای سکاها یعنی نخستین مخلوقات قانونگذار اساطیری آنان مطابق می باشند.

  زرتشت

به هرحال در اسطوره گرجی امیران ، کورش جاودانه، همان پشوتن اوستا(یعنی تن به سزا ارزاتی، در اصل سازنده سد دربند داریال قفقاز) با این سمبل یوزپلنگ نشان داده شده است. در طرف دیگر زنجیر در وجود امیران، زرتشت، امری خدای خورشید) کمبوجیه و آستیاگ باهم اشتراک یافته اند. ولی در اساطیر ارامنه همسایه جنوبی گرجیها که در تاریخ ارمنستان موسی خورنی ثبت شده به جای امیران ، اژی دهاک (آستیاگ) و آرتا وازد (کمیوجیه سوم) و أرتاباز (زرتشت) است که در هم ادغام گشته اند.

چنانکه قبلا اشاره شد نقش ایزد خورشید و زرتشت این اسطوره یعنی امیران، در اسطوره توراتی شمشون (مربوط به خورشید به امیران، اسفندیار) بهتر برجای مانده است چون نام پدر وی یعنی مانوح یعنی بازمانده نیز مطابق با جمشید (هوم، گودرز، سپیتمه) یعنی پدر زرتشت می باشد. در اساطیر پهلوی نیز تهمورث (امیران گرجیها همانند جمشید پسر ویوتگهان یعنی خورشید دور دست به شمار رفته است.

جالب است که موسی خورنی به صراحت شمشون تورات را از قبیله یهودی آماتونی یعنی مادهای مهاجر ذکر کرده است. در رابطه با یک پسر زرتشت در تاریخ ارمنستان موسی خورنی مطالب مهمی ذکر شده که از مقابل آنها با مندرجات کتاب تاریخ پارس کتسیاس نکات جالب توجهی در باره زرتشت و پسرانش معلوم می گردد.

کتسیاس می گوید که در نبرد کورش با آمرانوس (زرتشت اتو میریس) سرانجام امرائوس پادشاه در بیکان زرتشت پادشاه دریها، تاجیکان) و دو پسرش کشته شدند. که در اینجا می توان خبر کشته شدن گئوماته زرتشته و دو پسرش را به دست داریوش و همدستان پارسی اش از وقایعی که منجر به کشته شدن کورش گردید متمایز نمود.

به عبارتی روشن تر أمرائوس /آمرگوس پادشاه سکائیان پارسی در بیکی (زرتشت) و دو پسرش به در مقابله با کورش بلکه به دست داریوش کشته شده اند؛ وجه اشتراک کورش، داریوش و تومیریس که در این رابطه موجب خلط مبحث شده اشتراک آنها در لقب شامیرام (به ظاهر یعنی شاهکش) بوده است.

پس در ترور گئوماته زرتشت (بردیه) و پسرانش به دست داریوش و همراهانش پسر سوم زرتشت که در آن هنگامه در ارمنستان و آذربایجان و اران حکومت می کرده از واقع جان سالم به در برده است: گزنفون و خارس میتیلتی محل حکومت زرتشت (زریادر، بردید، یرواند) و جانشین وی تیگران را ارمنستان و آران و آذربایجان گزارش می کنند.

بنا براین همان طور که مندرجات کتیبه بیستون و کتب پهلوی و تاریخ ارمنستان موسی خورنی برمی آید در وقایع بعد از مغ کشی داریوش (همان جاماسب شاهنامه و اوستا به معنی لفظی مغ کش تیگران (به معنی لفظی موجود در تنده)- که به وضوح به جای پسر کوچکتر زرتشت یعنی خورشید چهر کتب برشلوی ملقب به سالارجنگجویان است در ارمنستان تبرد موفقیت آمیزی را علیه نیروهای داریوش رهبری مینموده است.

داریوش نتیجه نبردهای نیروهایش با ارامنه به رهبری “تیگران پسر یرواند قصیر العمر” (خورشید چهر پسر کوچکتر زرتشت) را ناگفته گذاشته است؛ اصلا نام وی را به عمد در کتیبه ذکر نمی نماید و این خود نشانگر آن است که بر وی دست نیافته و یا مجبور به مصالحه با او گردیده است. به هر حال بعد از این وقایع خاندان ویدارته (یکی از سران پارس که قتل بردیه ازرتشت شریک بوده) و خاندان وی در آنجا حکمرانی نموده اند و این نشانگر کنار رفتن خاندان زرتشت ابر دیه از حکومت ارمنستان و آران و آذربایجان می باشد.

کوروش بزرگ

ناگفته نماند که در این حین داریوش به جهت ملاحظات سیاسی با دختر و زن بردید وجیه الملک (زرتشت) یعنی پرمیس (پر دانش، همان پوروچیستای اوستا) و اتوسا (هوتس، دختر معروف کوروش کبیر زن سابق بردیه (زرتشت) ازدواج مینماید. موسی خورنی در رابطه با تیگران تام پادشاه مخاصم وی را اژیدهاک (سمبل ظلم و ستم اورده است که بی شک در اینجا داریوش مراد بوده است.

در کتاب پهلوی یادگار زریران نیز نبردهای پسر زریر ازرتشت یعنی بدستور (جوشن بسته) موفقیت آمیز ذکر شده و وی توانسته است که انتقام خون پدر را از دشمنانش بگیرد گرچه خیر یادگار زریران تحریف شده است از این نظر که داریوش و پدرش ویشتاپ را با سپنداته (زریر، زرتشت) و برادرش مگابرن (ویشتاسپ کیانی اصلی جایگزین نموده اند.

در نتیجه داریوش (جاماسب) قاتل زرتشت و خانواده اش که بعدا به مقام دامادی مقتولین رسیده، حامی آیین و خانواده گئوماته زرتشت (بردیه، زریر معرفی شده است.

این مطلب را هم ببینید  تحقیق درباره فردوسی

نام بستوریعتی جوشن بسته) ما را به وضوح به سوی نام اوستایی تخمورو په ( یعنی پهلوان پلنگ ایوزپلنگ مانند تهمورث شاهنامه) رهنمون می گردد چه لقب اوستایی تخمورو په یعنی ازینونت (یعنی زیناوند، مسلح) مترادف تام بستور است. از سوی دیگر خود نام ایرانی تیگران نیز چنانکه در زبانهای اروپایی باقی مانده در زبانهای ایرانی به معنی درندگانی چون بیر و پلنگ و یوزپلنگ و شیر و گرگ بوده است. ناگفته نماند داریوش در رابطه با تیگران و ارامنه اشاره ای به نام قلعه پلنگ در ارمنستان نموده است که باید همان تیگرانا کرت (ساخت تیگران) خیر موسی خورنی باشد.

در تأیید انطباق نامهای تیگران و دستور و تخمورو په نامهای متوالی شجره نامه توراتی آنان یعنی شالح (صالح، زرتشت) و آرپاکشاد (تخمور وپه) را در دست داریم که پسر و پدر معرفی شده اند. در ثانی چنانکه گفته شد لقب اوستایی تخموروبه ( = تیگران) ازینونت یعنی (دستور) است. چنانکه پیداست که این القاب در رابطه با اسامی تیگران و دستور پدید آمده اند.

در شجره نامه تیگران تاریخ ارمنستان موسی خورتی می توان اسام / القاب مربوط به پدر وی یرواند قصیر العمر (زریادر، سپیتاک، بردیه، زرتشت) و جد وی هایکاک دوم (هوم عاید، جمشید برادر یا پدر هوشنگ، سپیتمه، مانوی هندوان) را از روی معانی لفظی آنها به سادگی تشخیص داد: گزنفون در خاندان پدری همین تیگران معاصر کوروش کبیر (به احتمال زیاد جد مادری تیگران) اشاره به فیلسوف تارک الدنیای دانا و معروفی گی کند که این فرد بی تردید همان هوم عاید دستگیر کننده مادیای اسکیتی (افراسیاب) در جنوب شرقی دریاچه اورمیه می باشد.

چه در اوستا هوم عابد و سرور (لفظ) یعنی داتای تیک یا همان هوشیوشن یعنی خوب کردار) که در قرآن تحت نام ایرانیش هود (دانای خوب) و در تورات همداتای ( مؤید با آیین آمده همان است که در روایت اوستایی دیگر با نام فرواک پدر هوشنگه (هوشیار، زرتشت معرفی گردیده است.

وی تحت نام جمشید (در اصل موباد زرین) در گرشاسب تامه اسدی طوسی فرمانروای تارک الدنیایی به شمار آمده است. اما در همین نام جمشید (مؤبد زرین) زرتشت و پدرش شپیتمه فهوم، گودرز مشترک بوده اند. از همینجاست که زرتشت، شاهزاده (شروین خرمدیتان) تحت نام های بودا (متور) وایوب (آنکه به آزمایشات سخت برگمارده شد) رهیر و فیلسوفی تارک الدنیایی به شمار رفته است.

و باز از همینجاست که اسدی طوسی فرزند جمشید (در اینجا زرتشت) را توریعتی گرگ) آورده است که مطابق با تیگران (درنده تیزدندان) است که همان تخمورو په (پهلوان پیر ماتند) و بستور (جنگجوی جوشن پوش) مذکور در اوستاست. در گرشاسب نامه اسدی طوسی جمشید تارک الدنیا (سپیتمه ازرتشت) بعد از سیر زابلستان (افغانستان و هندوستان، در کشور چین توسط مأموران اژی دهاک ( در اینجا منظور دسپینور اوستاد کوروش کبیر) با اره به دو نیم میشود که این اسطوره در روایات اسلامی با اسم زکریا (دانای سرودهای دینی، سپیتمه / زرتشت) آورده شده است.

چگفتنی است در مهابهاراته هندوان هم با اندکی تغییر زریتر تشتره (شهریار زرین یعنی زرتشت) که تارک الدنیا وکورزاد (در واقع پسر خوانده کورو یعنی کوروش کبیر) است در جنگل دور دستی به آتش دشمنانش از بین میرود.

می دانیم که یکی از اسامی پهلوی زرتشت یا همان تیریو سنگ (پیامبر) رشن چین یعنی عادل سرزمین چین است که شاید مربوط به عادی است که هنوز بودا از اصلش زرتشت باز شناخته میشده و شاید هم به سبب نزدیکی محل حکومت زرتشت در بلخ و نواحی شرقی آن بدین نام خوانده شده است.

در این رابطه گفتنی است القاب شهر بلخ یعنی بلخ متور و بلخ الحسنه لابد به جهت حکومت زرتشت زرین مو و درشت اندام (بودای بامیان) در این ناحیه بدان داده شده است. چه منور و خوب و زیبا و درشت اندام معنی القاب زرتشت یعنی بودا ، هامان ، سریر و بردیه (تنائو کسار) می باشند. در اوستای موجود هم نام بدستور (تیگران به درستی بعد از پدرش مستنداته (سپیتاک زرتشت) ذکر گردیده است.

موسی خورنی نام خواهر تیگران را تیگراکوهی آورده است که منظور همان پرمیس (پوروچیستا) دختر کوچک زرتشت است. وی می گوید که به سبب مصالح سیاسی با اژی دهاک (در اینجا منظور داریوش / جاماسب) ازدواج نمود. موسی خورتی شجره نامه تیگران را چنین آورده است: “پاروئیر” (بسیار دانا) پسر سکایوردی (پسر سکا یعنی همان پارتاتوا) که در شاهنامه تحت نام افراسیاب (در واقع افراسیاب دوم) معرفی گردیده است.

“هراجیا” (روشن) که همان خنوخ دوم تورات به همان معنی لفظی روشن و کیاخسار تاریخ هرودوت یعنی کیخسرو شاهنامه است. “پارتواز” (پرثروت و پرتیرو) که همان آستیاگ (ثروتمند) پسر کیاخسار (هووخشتره کیخسرو ، خضر) است.

“پاجویح” (پاک نطفه) که همان سپیتمد (پاک نژاد پدر زرتشت و داماد آستیاگی است. از اسامی “کرناک” (زرین)، “پارس” (نگهبان دعا)، “هایکاک” (شاعرو مرد سرودهای دینی و “یرواند قصیرالعمر” (یاوری کننده دارای عمر حکومت کوتاه) در واقع خودزرتشت (سپیتاک، گئوماته، بودا، ایوب) مراد می باشند.

گفتنی است موسی خوری جای دیگر از دو برادر فرمانروای منطقه به اسامی یرواند کمک رسان) و پرواز (یاور دانا) نام می برد که به ترتیب مطابق با آستیاگ (آخروره یعنی فرد عادل اوستا) و داماد وی دسپیتمه (پاک نژاد) می باشند که هردو به دست آرتاشس (فرمانروای عادل، منظور کوروش کبیر) کشته میشوند. موسی خوری سرانجام در پایان این شجره نامه از تیگران ( یعنی درنده بیر و پلنگ و گرگسان) به عنوان پسر یرواند قصیرالسلطنه (گئوماته زرتشت، بردیه ) نام می برد که گفتیم همان پسر کوچک زرتشت یعنی خورشید چهر (= راهوله پسر بودا) می باشد.

در گرشاسب نام اسدی طوسی تام زن جمشید تارک الدنیا (منظور زرتشت، بودا) سمن ناز (فربه تاز) به عنوان دختر کورنگ شاه زابلستان (افغانستان) قید شده که بی تردید منظور همان آتوسا (توپل) دختر معروف کوروش کبیر، زن گئو ماته زرتشت است که بعد از قتل وی زن داریوش (همان جاماسب = میخ کش) گردید و از وی خشایارشا را متولد شد.

زرتشت و کورش

در پایان گفتنی است که تیگران نیز نظیر پدرش یرواند (گئو ماته زرتشت) مشخصات بارز قبیله اجداد پدری خویش یعنی اسلاوهای سوروماتی دو راسروها ( صربهای دوردست، بوستی ها) را با خود به همراه داشته است؛ چه موسی خورنی مورخ ارمنی عهد قباد ساسانی در مورد صقات جسمانی و خصال وی می آورد: ” تیگران یرواندیان موبور در انتهای موها مجعد این گونه کارهای شایسته برای مملکت ما بسیار انجام داد.

تیگران مردی گلگون رخسار با چشمان زیبا و گیرنده ، چهار شانه و خوش اندام با عضلاتی پیچیده ، پاهایی خوش برش، در خوردن نوشیدن معتدل در بزم و ضیافت خوددار و با نزاکت بود به طوری که متقدمین با نوای طنبور ترانه هایی در باره او به مضمون ذیل می سرودند.” بسیار خردمند و سخن آرا و در امیال جسمانی نیز معتدل و اصولا عاقل و مروج تمام خصلتهای مفید انسانی بوده است.

در پایان گفتنی است در شجره نامه پیشدادیان اوستا و شاهنامه کیومرث / مشیه، سیامک (سامک، یعنی کتاری)، قرواک (واعظ)، هوشنگ (هوشیار،همان ایرج)، تخمورو په (پهلوان یوزپلنگ مانند) به ترتیب مطابق با ایمرو (یمه)، ویوسوت وداها (دور درخشده، دو راسرو، ویو نگران و هوم عابد (سپیتمان ، مانو، جمشید پدر)، زرتشت (سپیتاک، مانو ویو سوات، جمشید پسر، ابراهیم ادهم) و تیگران (خورشید چهر پسر زرتشت) می باشند.

در پایان گفتنی است التعب اوستایی پشوتن (یعنی تن به سزا ارزانی مجرم و گناهکار علاوه بر کورش / فریدون ( کشنده “جمشید یا همان سپیتم پدر زرتشت “) به داریوش یعنی همان جاماسپ (یعنی مغ کش، کشنده سپیتاک زرتشت) نیز اطلاق گردیده است، چه در اوستا فقره ۱۰۳ فروردین پشت از زرتشت ، داریوش ، تیگران و کوروش کبیر در کنار هم به ترتیب تحت عناوین هوشیوتن (نیک کردار)، پیشی شیوتن ( سرکوبگر)، یستور زره بسته) و کوارسمن (کرزم، فرمانده رزم کیانی) نام برده شده است که لابد خویشاوند تنی یا سبی یکدیگر تصور گردیده اند.

پیداست لقب مشترک پشوتن کورش و داریوش که به معانی سرکوبگر، مجرم، تن به سزا ارزانی است به سبب مقتول شدن سپیتمه جمشید و پسرش گنوماته زرتشت به دست آنان بدیشان داده شده است. در این رابطه ناگفته نماند که نام کورش و داریوش در رابطه با زرتشت بیشتر به صورت فرشوشتر (شهریار جوان و جامادی یعنی سرکوبگر معان) ذکر شده و به درستی به ترتیب پدر زن گئوماته زرتشت و داماد وی به شمار رفته اند.

به هر حال پشوتن به معنی لفظی سازنده پل (سال دربند داریال قفقاز) که مکانش در سمت شهر اساطیری کنگ دژ سیاوش (یعنی شهر گنجه اران) تعیین شده است در اصل همان کورش است؛ چون لقب وی یعنی چیثرومیهن (پادشاه چهار کشور جهان) نیز بنا به کتیبه بابلی کورش متعلق به کورش بوده است.

این مطلب را هم ببینید  شیر زنان گذشته ایران

در شاهنامه این معنی در لقب دیگر وی یعنی فریدون یعنی جهانگیر بهتر برجای مانده است. می دانیم که در کتیبه پهلوی در قسمت کنگ دژ سیاوش یعنی گنجه تام رود کورا (کوروش کبیر) نیز به مناسبت انتسابه مملکت چهار گوشه ورقه (گیلان) به کوروش کبیر و همچنین لقب چیتر و میان کوروش کبیر / پشوتن به نام چیثر و میان (جیثرومیهن) خوانده شده است.

اصلا خود نام اران تعلق به آرا (برج) داشته که نام مشترک کوروش کبیر و پسر خوانده اش بردیه زرتشت بوده است. به نظر می رسد در رابطه با همین صفت چهارگوش گیلان قدیم بوده است که در نقشه های بطلمیوسی، دلتای بزرگ محل تلاقی رودهای کورا و ارس به صورت مستطیلی بزرگ رسیم شده است.

در مجموع پشوتن در معنی تن به سزا ارزانی بعدا عنوان داریوش (اسفندیار مجعول) پسر ویشتاسپ گردیده است چون در اساطیر اسلامی نیز اسم جاودانی معروف زرتشتی سفیانی آمده که پیداست نشانگر آثقیاتی یعنی لقب فریدون / کوروش کبیر می باشد.

در اسطوره ترکی آذری بامسی بئیر ک یعنی درخشان اندام و زرین تن (همان زرتشت، زریادر) که در کتاب اساطیری ده ده قورقود به یادگار مانده است، نام دوشاخه خاندان هخامنشی در تقابل با هم ایچ اوغوز (تیره مرکزی) و دیش اوغوز (تیره کتاری) آمده اند که به وضوح قابل مقایسه با خاندان کورو ( هخامنشیان شاخه کورش) و خاندان پاندو (زرین کمرنگ، یعنی هخامنشیان شاخه داریوش) در حماسه معروف هندی مهابهاراته می باشند.

از مقالات گروه رشته تاریخ